روزای آخرسال91...
پارسیا:پسرم:گلم:همه کسم:الهی من فدات بشم::
هرروز که میگذره بزرگ و بزرگتر میشی...بامزهتر ..شادکننده تر از روز قبل...وهرروز ی چیز تازه یاد میگیری....
من به فدای توانایی های پسرم...عزیز دله مامانی امسال اولین عید نوروز و تجربه میکنی و در کنار مایی در حالیکه 6ماه هستی و من به همین مناسبت ی تقویم قشنگ که با عکس خوشکل تو طراحی شده رو چاپ کردم که سال 92 با یاد و نام تو آغاز بشه..باشد که سالی پراز سلامتی و تندرستی باشه...
پسرم دیگه خیلی راحت غلت میزنی ولی راحت نمیتونی برگردی و زود خسته میشی و غرغر میکنی...وای از غرغر کردن های تو گل پسر...
تا این لحظه بابایی هنوز آبادان..سر کار و مشغول...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی