38 هفتگی...
صبح قشنگت بخیر پسره گلم..مامانی فدات بشه که اینقدر قشنگ تو دلم تکون میخوری و حرکت میکنی..وای که چه حسی داره...
دلم گرفته این روزا..نمیدونم چرا؟؟؟خیلی تو فکره اومدنه تو ام عزیزم...امروز (15/مهر/91)38 هفته و 1روز شدی گل پسرم...
خاله ندا زنگ زد میخواد برات کفش و چکمه بخره..آخه اصفهان سرد شده..عمه پریسا هم همیشه تماس میگیره و سراغه من و گل پسر و میگیره خیلی خوشحاله که میخواد عمه بشه...
دیگه به ورم پاهام عادت کردم..ورزش ها رو مرتب انجام میدم تا شاید روز موعود به سلامت بیای تو بغله مامانی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی